لیلیلیلی، تا این لحظه: 11 سال و 10 ماه و 19 روز سن داره

دل نوشته های یک مادر

عکس

مامان اومده با یه عالمه عکس جدید از این روزهای من بریم ادامه مطلب!! اونی که شما برداشتی لیوانی هست که مامانی به ما یادگاری داده میدونی بشکنه چقدر آدم دلش میسوزه بزار سر جاش مادر!!! اینم هنر جدیدته که یه چیزایی رو اینجوری بزاری تو دهن و حفظ تعادل کنی!!! حتی در حالت مریضی هم بازیگوشی!!! دست نزن!!! بابا خوش تیپ، جیگر، کجا به سلامتی؟؟؟؟؟ بغل بابا؟؟؟ ببخشیدا،جسارتاً آشپزخونه حریم امن اینجانب است!!! یعنی هیچی دیگه نیست تو باهاش بازی کنی دیگه!!! بمریم برات که اسباب بازی نداری من قربون دندون کوچولو برم الهی!!!   ایکاش زمان متوقف میشد و من می موندم و این صحنه ...
22 ارديبهشت 1392

درددل

خدا مشتی خاك را برگرفت٬ می‌خواست ليلی را بسازد٬ از خود در او دميد. و ليلی پيش از آنكه باخبر شود٬ عاشق شد. ساليانی‌است كه ليلی عشق می‌ورزد. ليلی بايد عاشق باشد. زيرا خدا در او دميده است و هركه خدا در او بدمد٬ عاشق می‌شود . ليلی نام تمام دختران زمين است؛ نام ديگر انسان.                                                            &n...
17 ارديبهشت 1392

گاهی وقتی زمانی

الهی قربونت برم با ادب بابا متفکر، فکور بخورمت ای جانم عسل خوردنی وروجکی دیگه وروجک من به کی بگم تو با غلت رفتی اون زیر محجبه بانو ...
1 ارديبهشت 1392

تشکر

دختر زیبای من سلام! خوبی جانِ دلم. چقدر دلم برای نوشتن از تو و برای تو تنگ شده بود. این روزها داره روزهای خوبی میشه همین که هنوز میتونیم کنار هم نفس بشیم همین که میتونیم برای هم باشیم کافیه نمیخوام از روزهای سختی و ترس و وحشت برات بنویسم فقط میخوام بدونی که من و بابا صدها بار تو این حدود یکماه مردیم و زنده شدیم، ترسیدیم و لرزیدیم گریه کردیم و اشک ریختیم اما توکلمون به خدا بود. به قول خاله مریم شما ها امانت های ما پیش خدا هستید و خدا کنه که خدا امانت دار خوبی باشه.... بریم ادامه مطلب   تو این مدت خیلی چیزها فهمیدم که چقدر بعضی آدمهای دور و برم بهتر و مهربون تر از چیزی هستن که من فکر میکردم نمونه اش عمه بیتا. لیلی، بیتا خیلی خوب و ...
1 ارديبهشت 1392
1